مرکّب از: ب + زبان + افکندن، بزبان داشتن. رسوا کردن: در حسن به او گل سخنی زیر زبان داشت افکنده دلی زود نشیمن بزبانها. آصفی (از آنندراج)، رجوع به بزبان داشتن شود
مُرَکَّب اَز: ب + زبان + افکندن، بزبان داشتن. رسوا کردن: در حسن به او گل سخنی زیر زبان داشت افکنده دلی زود نشیمن بزبانها. آصفی (از آنندراج)، رجوع به بزبان داشتن شود
کباب پختن. (بهار عجم) (آنندراج). قرار دادن گوشت به قطعات کرده بر آتش بقصد برشته و بریان شدن و اطلاق کباب بر گوشت مجاز است: ما ز روی آتشین او نقاب افگنده ایم باراول ما بر این آتش کباب افگنده ایم. میرزا صائب (از آنندراج). و رجوع به کباب کردن شود
کباب پختن. (بهار عجم) (آنندراج). قرار دادن گوشت به قطعات کرده بر آتش بقصد برشته و بریان شدن و اطلاق کباب بر گوشت مجاز است: ما ز روی آتشین او نقاب افگنده ایم باراول ما بر این آتش کباب افگنده ایم. میرزا صائب (از آنندراج). و رجوع به کباب کردن شود